ما نمیتوانیم زباله تولید نکنیم چون هرچه خرید ما باکلاستر باشد، بستهبندیاش بیشتر میشود والبته این خیلی خز است که بستهها را نگه داری.باید آن را سریع دور بریزی.
اگر هم توی دفترت خیلی ریز بنویسی و همه صفحه را پر کنی هم یک اسم دیگر داری و خسی، یعنی خسیس! البته از وقتی از فلش استفاده میکنیم، همه سیدیها و دیویدیها را دور ریختیم. خوب دیگر بازیافتبازی درنیاور و نگو چهطور و کجا دور ریختی!
زمین: فردا روز زمین پاک است. از این اسمها بیزارم. از نامگذاری روزها بدم میآید وقتی این معنی را بدهد که فقط همین روز به فکر زمین باشیم و زمینمان را که خداوند آن همه زیبا و پر تنوع آفریده، با دود و آلودگی خاک و هوا، با زباله و ... انباشته میکنیم و بعد یک روز پاک... ؟
تو: همین یک روز هم بد نیست.
من: نه، الان که دارم تایپ میکنم به نظرم آمد که اگر بشود به بهانه این روز درباره زمین چیزی یاد بگیریم و البته آموختههایمان را به کار ببندیم، شاید از روز زمین بیزار نباشم.
آنها: بازیافت و جداسازی مواد در دنیا جدیتر از این حرفهاست. آنها هزاران گام از ما جلوترند و ما برای اینکه به آنها برسیم، باید بدویم.
الان بدویم و کیسهای کنار سطل زباله بگذاریم برای زبالههای خشک. بدویم و به برادر یا خواهرمان توصیه کنیم سیدی و دی ویدیهای دورریختنی را جدا بریزد که جیوه آن همهجا را آلوده نکند. بدویم، خیلی کار داریم. فرصت کم است.